سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به این میگن فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی

همین دیروز یود که بروبچ موفرفری اومدن عرض ادب به فرهنگ کشور صاحب زمان کردن و با استقبال عمومی نیروهای منتظمی مواجه شدند..یک چندتا تاتر عشقنگم داشتم که چشم آقامونو روشن کرد...حالا از کنسرت دوستان خویمون اس دی اس که سبک قشنگ دث متال و اسلیر و غیره بگذریم تو سال 85..... و وضع جالب فرهنگی سینما و سینماگران ما که کل  کل این هالیوود و بالیوودو سینما هنگ هنگو خوابوندن...اصلا از صداو سیما هم که نگو..پوزه فارسی 1 و pmc و gem رو خوابونده تو تولید سریال پرمحتوا و تبلیغ دیزونیسون(خونه به دوش و ...)تا تبلیغ فشن و مصرف گرایی ...شبکه خبرشم که نگو دکور زده رو دست بی بی سی فارسی...همینه که امام خامنه ای دلش شاده دیگه...غمو قصه نداره...

 

 

خبر استعفای استاد حسن رحیم‌پور ازغدی دیروز در رسانه‌ها منتشر شد. گرچه برخی منابع آگاه وابسته به قدرت کوشیدند تا مشغله‌های زیاد و کمبود وقت را دلیل استعفا جلوه دهند، لیکن در اصل خبر دلایل محکم‌تری برای این استعفا ذکر شده بود. این استعفا بهانه‌ای است تا بار دیگر ضعف‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی مرور شوند. قبلا نیز اقشار مختلفی چنین تلاش‌هایی کرده‌اند. نامه‌ی جمعی از فعالان فرهنگی، بیانیه جنبش عدالت‌خواه، بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه شریف، یادداشت‌های تحلیلی متعدد و... همه برای این بوده است که اعضا و مسئولان دبیرخانه شورا بدانند که نخبگان فرهنگی جامعه توقع تحولات جدی در آن شورا را دارند.

واقعیت آن است که امروز دسته زیادی از نخبگان و فرهیختگان به این باور رسیده‌اند که رهیر معظم انقلاب از عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی راضی نیستند. عدم برگزاری جلسات سالانه با شورا از سال 86 ، تاخیر در صدور حکم اعضای جدید شورا از اردیبهشت ماه تا کنون، استقبال از ارائه پیشنهادات اصلاحی برای ساختار شورا از سوی جوانان(دیدار نخبگان89) تنها برخی از این موارد است. شاید تکان‌دهنده‌ترین شواهد برای نارضایتی رهبری را بتوان در آخرین سخنرانی منتشر شده از ایشان در جمع اعضای شورا مشاهده کرد:

«...بنده با شما پیش خداى متعال احتجاج خواهم کرد و به پروردگار خواهم گفت من بهترین کسانى را که مناسب این کار مى‏شناختم، در این شورا جمع کردم؛ شما به خداى متعال باید جواب بدهید؛ هرچه که فکر مى‏کنید باید پیش خداى متعال گفت، آن را بیان کنید و به فکرش باشید...»

«...نمى‏شود قبول کرد که ما یک مجموعه‏ى فرهنگى داریم که آن را به عنوان قرارگاه اصلى مسائل فرهنگى و کارزار فرهنگى قرار داده‏ایم - یک‏چنین کارزارى در همه‏ى ادوار و در همه‏ى کشورها اجتناب‏ناپذیر است - در عین‏حال، در این قرارگاهِ اصلى، بى‏نشاطى یا رکود یا عدم پیشرفت ملاحظه و مشاهده بشود؛ این را من اصلاً تصور نمى‏توانم بکنم...»

اینها چکیده گلایه رهبری در آن سال است. گلایه‌هایی که تغییری در شورا برای رفع آن مشاهده نمی‌شود.

رهبر انقلاب اسلامی عرصه را عرصه جنگ نرم می‌دانند، علم را اولویت اول پیشرفت کشور می‌داند، فرهنگ را اصلی‌ترین مسئله کشور بر می‌شمرند و... اما آنچه که از شورا بر می‌آید مجموعه‌ای از اقدامات انفعالی، روزمره و گذرا است. نهایتا عزل یکی از سران فتنه و اصلاح اساس‌نامه‌ای دانشگاه آزاد، تولید چند بازی رایانه‌ای و... افتخارات آن شمرده می‌شود. معزولی که قبل از آن مردم آن را عزل کرده بودند، اصلاح دانشگاهی که رئیس جمهور محور اصلی آن بود و نه شورا و بازی‌هایی که هنوز جایی را در سبد بازی‌ ایرانی‌ها باز نکرده‌اند.

اما کارهای فعالانه شورا که مطالبات رهبری بوده است سرنوشت قابل قبولی نداشتند. نقشه مهندسی فرهنگی کشور همچنان بعد از شش سال روی زمین مانده است، نقشه جامع علمی با کش و قوس فراوان و پس از 4 سال عینیت یافته است، تحول در آموزش و پرورش را نمی‌دانیم چه کرده‌اند و با پیوست فرهنگی طرح های اقتصادی بزرگ چه می‌کنند!

اینها از جمله مطالبات شفافی است که به زبان رهبری آمده است. والا باید پرسید در کدامین تحول بزرگ کشور در سال‌های اخیر شورا نقش داشته است؟ چقدر از ظرفیت‌های مغفول فرهنگی را فعالانه مدیریت کرده است؟ با هسته‌های حزب‌اللهی فعال فرهنگی چه کرده است؟ برای ظرفیت عظیمی همچون دفاع مقدس چه برنامه‌ای ریخته است؟ با هیئات مذهبی؟‌تشکل‌های دانشجویی؟‌شوراهای فرهنگ عمومی؟ فعالان مذهبی فضای مجازی؟ اشتیاق گردشگری فرهنگی؟ موج‌های عظیم مذهبی در رمضان، محرم و ...؟ و... اینها نه فقط کارهای نکرده شوراست که احتمالا کارهایی است به ذهن بزرگواران هم نرسیده است.

اما در این ناکارآمدی عظیم سه عامل نقش اصلی را دارند.

•     اعضای کم دغدغه و غیرفعال: اعضای حقیقی شورا عموما افرادی پر مشغله هستند. یعنی پرمشغله می‌شوند و  قاعده مردی و کاری را رعایت نمی‌کنند. در نتیجه شورا در اولویت‌های چندم آنها قرار می‌گیرد. یا در جلسات شرکت نمی‌کنند و یا اگر شرکت می‌کنند حضورشان حضور فعالانه نیست. در حالی که رهبری توقع اصلی فکر و کار را از اعضای حقیقی دارند: «شخصیت‏هاى حقیقى بایست در چنین شورایى وقت بگذارند و بحث کنند». مسئولان حقوقی هم که مشغله‌هایشان دو چندان است و وقت فکر کردن ندارند. لذا شورا عملاانسجام وتوانی برای کار و فعالیت نخواهد داشت.

•     وظایف بیش از اندازه:‌ شورا مسئولیت‌های متعددی را بر عهده دارد. از امور کلانی همچون مهندسی فرهنگی، نقشه جامع علمی، تحول در آموزش و پروش، پیوست‌های فرهنگی طرح‌های اقتصادی و... تا امور روزمره‌ای همچون انتصاب روسای دانشگاه‌ها و...  با وقت کم جلسات،‌مدیریت ضعیف دبیرخانه، حضور نامنظم اعضا، دبیرخانه ناکارآمد بدیهی است که اثری رخ نخواهد داد.

•     دبیر و دبیرخانه ضعیف: کلمه شورا از شور و مشورت می‌آید. آنجایی که باید تعیین کند که در چه موضوعاتی  باید شور صورت بگیرد، چه دغدغه‌ها و مسائلی باید اولویت باشد و... دبیرخانه است. ساختار روزمره، بورکراتیک و ناکارآمد دبیرخانه باعث شده است تا امروز استفاده‌های حداقلی از این گعده شور انجام شود. نه تنها اعضای حقیقی شورا وقت کافی برای شورا نمی‌گذرانند که مسئولان دبیرخانه هم افرادی هستند پاره‌وقت و پرمشغله. مسئول یک مرکز مهم، هفته‌ای یک روز می‌آید، یک مسئول دیگر در دوره مسئولیت 50مقاله علمی می‌نویسد و... گرچه در عقبه شورا چندین شورای تخصصی، کمیته‌های متعدد، کمیسیون‌ها و... وجود دارد اما آنچه که نیست اثرگذاری و کار است. بدیهی است که در فقدان یک دبیرخانه قوی، شورا به سرعت غرق امور روزمره می‌شود و اولویت‌ها را اشتباه چینش می‌کند. در چنین شرایطی است که رویکردهای فعال فراموش می‌شود، گزارش کارها می‌شود مجموعه‌ای از اقدامات منفعل. در چنین شرایطی است که پاسخی برای نکرده‌‌های شورا که نتوانست از فتنه پیشگیری کند  وجود ندارد اما پاسخ اینکه رئیس فلان فرهنگستان  که از سران فتنه بود را عوض‌کردیم وجود دارد. یعنی همه رویکردها می‌شود منفعل.

به هر حال امید می‌رود مسئولان شورا به جای تلاش برای توجیه وضع موجود و انعکاس وارونه واقعیت‌ها کمی همت کنند برای تحول. 


+ نوشته شـــده در پنج شنبه 89/11/14ساعــت 12:21 صبح تــوسط آخرین سرباز | نظر